بر گرفته از کتاب رستم التواریخ:
ظاهرا در این سالها یعنی در سالهای حکومت کریم خان زند ، حاکم بهبهان ،" میرزا قوما "سر به طغیان برداشته و علم مخالفت برافراشته است . لذا کریم خان به محض اطلاع از این موضوع به طرف بهبهان حرکت نموده ، شهر را به محاصره کامل خود در می آورد . محاصره بهبهان حدود نه ماه به درازا میکشد تا اینکه سر انجام شهر تسلیم میشود و دروازه های شهر برای ورود قشون زندیه باز میگردد . در این زمینه محمد هاشم آصف معروف به رستم الحکما در کتاب رستم التواریخ مینویسد : مقارن این احوال خبر رسید که حاکم بهبهان طبل طغیان کوفته و سرکش و یاغی گردیده و تمرّد ورزیده و کار و بار آن حدود را در هم آشفته ، فی الفور حسب الامر مالک الرقاب وکیل الدوله جم اقتدار خیمه و خر گاه پادشاهی را از شهر بیرون و به جانب بهبهان بر پا نمودند و با توپهای بزرگ جثه بسیار ، دهان اژدر ، افعی مانند ، برق شراره رعد آواز با دبدبه کیخسروی به جانب شهر بهبهان روان گردید و پس از مرحله پیمایی حصار شهر بهبهان را که در متانت و استحکام و سختی مانند آن در هفت کشور کس ندیده و نشنیده مانند نگین انگشتری لشکرش در میان گرفتند و تا مدت 9 ماه از بیرون و درون به اقسام حیله ها و خدعه ها و نیرنگها در باب قلعه گیری به کار بردند و زیر برجها مارپیچ ها تهی کردند و پر از خروارها باروت کردند و آتش زدند و فایده نبخشید . آخر الامر از قحط غلات و کمی آذوقه و بی قوتی ، عنان اختیار از دست عالیجاه سلاله السادات و النجبا نتیجه الامر " میرزا قوما " حاکم بهبهان بیرون رفته ، مخالفینش در حصار به روی والا جاه رشک ملوک نیکو سلوک ، کریم خان جم اقتدار زند وکیل الدوله گشودند و خدیوانه او را با ساز و آواز و طرب و شادکامی داخل شهر بهبهان نمودند و شهر را با زینت و آیین چراغان کردند