ضرب المثل های حسینی "زنان عاشورایی"
"زینب" ...السّلامُ علیکِ یا مُمتَحِنهً فی تَحَمُّلاتِ المصائبِ کَالحُسَینِ المظلوم... ...درود بر تو ای آزمایش شده ی در بردباری سختی ها مانند حسین... (زیارت نامه حضرت زینب(س)) شاید بارها و بارها جمله ی "زینب ستم کش" را شنیده باشید. این مثل، وجه تشابه برای زنی به کارمی رود که تمام یا بیش تر عمرش را در رنج و سختی محنت و مصیبت عزیزان سپری کرده باشد. این مثل، یادآور واقعه ی کربلا و مصیبت های حضرت زینب است که در هیچ زمان و مکان، مصیبت هیچ کس به پای مصیبت ایشان نمی رسد تا جایی که ملقب گشته اند به"ام المصائب". دیدن مصائبی چون پهلوی شکسته ی مادر، فرق شکافته ی پدر، جگر خونین برادر، مظلومیت پدر، مادر و برادران، شماتت دشمنان، اسارت و از همه مهم تر حوادث کربلا و... گوشه هایی از مصیبت "عقیله ی بنی هاشم"است که قلم از شرح آن مصائب ناتوان، جایی که امام عصر (عجّ) خون می گریند. اما... زمان آن رسیده که باورهایمان را بازبینی کنیم. تجسم زینب و شخصیت ایشان، فقط و فقط در قالب"زنی ستم دیده و زجر کشیده"؟؟؟!!! شان زینب اجل از همه ی اینهاست. زینب بزرگ قهرمان عاشورا، همان کسی است که با حضورش در نهضت کربلا، مسئولیت بزرگی را بر عهده گرفت. زینب، پرورش یافته ی مکتب حسین، بنای عهد و پیمانی را با عاشورائیان تاریخ استوارساخت که تندباد حوادث روزگار و فراز و فرودهای تاریخ، قادر به رخنه در آن نباشد. به قول دکتر علی شریعتی هر انقلاب دو چهره دارد : خون و پیام. خون را حسین داد و اینک وظیفه و رسالت زینب، "پیام رسانی" است. درست است که عاشورا، مصیبت دارد و درد، داغ دارد و هجران، اسارت دارد و در به دری و... اما، عاشورا پیام دارد و پیام رسان... پیام رسانش زینب... او به جهان و جهانیان فهمانید که: عاشورا، دلیل بودن، زیستن و رفتن است. او فهماند که: عاشورا تولد دوباره ی حیات انسانی است و شرافت عشق، معنای حرمت است و تجلّی توحید. زینب...زینب، عزم زهرا در گام دارد و زبان علی در نیام. او با سخنرانی افشاگرانه اش در کوفه، ضربه های ذوالفقار علی را برای کوفیان تداعی می کند. زینب به جهانیان فهماند: تاریخ فرهنگ انسان ، در عاشورا کمال یافته است. اگر انسان تشنه حقیقت است عاشوراییان به دلیل همین تشنگی، بر بستر شهادت غنودند. زینب: کجا دیده اید ستمدیده ای قربانی را بر نخل دستانش بلند کند که: "رَبَّنا تَقبَّل مِنّا هذالقربانی" و چه زیبا قربانی اش پذیرفته شد که هیچ بهایی برایش نمی توان تعیین کرد جز این که"ثارالله" باشد. زینب به جهانیان فهمانید که: دیه ی حسین، قلب تمامی انسان هایی است که با نام حسین، به لرزه درمی آیند. اینک.... اینک، کاروانی در راه است، زینب، با کوله باری از اندوه، با کودکانی گریان بر دوش یا آغوش. اما.... اما.... زینب، صبوری کرد با همه مسئولیتش چرا که رایحه ی ظهور مهدی موعود مرهمی بر زخم های نو به نوی او بود. اینک... اینک... صدای زینب به گوش می رسد که : ای جهانیان! حسین تشنه ی"لبیک" بود نه تشنه ی آب... زینب جان! جانم از خمخانه ی عشق، جام جام می عشق می نوشد، پیاله پیاله درد سرمی کشم، مست مست وضوی واژگانم، این پیاله ی هفتم است اما.... در وحشت واژگان حیرانم! چه رسالتی به واژگان داده ام! شانه ی کدامین واژه می تواند باراحساس مرا بر دوش خود حمل کند و اوج اندوهم را بیان کند؟ اینک، آسوده شدم، به واژگانی مقدس رسیدم... "امان از دل زینب...امان از دل زینب" 🖍 فرخنده نشاتی