این فعل در گویش بهبهانی به چند حالت استفاده می شود:
الف) در حالت عادّی 1) در حالت عادی این دو فعل به صورت «ی» به کار می روند. برای مثال: دَه مُتِ بَسِّکُو دِمِی گیری یَ دِکربیت و ُیَ کُتِ سیری (سیّد، 1386: 54) فارسی: ده بسته به او وصل است، یکی دوتا کبریت و یک بوته سیر. در این بیت «گیری» یعنی «گیر (وصل) است». 2) گاهی به صورت «ن» استفاده می شوند: دعواتُ یِ بی کِ کیش بِلیسِه جِی لنگِریا تِ سُرفِه دیسِن (سید، 1386: 69) فارسی: دعوای شما این بود که چه کسی ظرف را بلیسد؟ به جای لنگری (نوعی ظرف) الان در سفره، دیس است. در این بیت «دیسن/دیس» است. و گاهی «ن» معنی «هستند» می دهد: پُومزهُم تِ ماه شابُو نیمِی بِراتِن جِووُنی شهرِ کُربُونِ ناز وُ اداتِن (آصفی، بی تا: 44) فارسی: پانزدهم ماه شعبان، نیمهٔ برات است جوانان شهر فدای ناز و ادایت هستند. 3) گاهی هم اگرچه به صورت «ان» گفته می شود در واقع «ان» نیست بلکه واژهٔ مختوم به مصوت است و برای پرهیز از التقای مصوت ها و سنگینی در گفتار و رعایت اصل اقتصاد زبان یا قاعدهٔ کم کوشی «e» از آن حذف شده است: نُه خمره طلا و صد خروُ گان دیتِت کِ هَمِی گِپات بی پان (آصفی: 14) فارسی: صد خمره طلا و صد خر و گاو است، دیدی که همه حرف هایت بی پایه و اساس است. در این بیت «بی پان/بی پا» و «گان/گاو» است. 4) در گویش بهبهانی، قدیم ترها گاهی «است» به صورت «رِن» به کار می رفت. عجب جِی رِن/ajab jeyren /عجب جایی است. دَسِ کارِندی/dase karendi/دست به کار هستند. ب) در حالت تاکیدی: در وضعیت تاکیدی که حالت شدّت بخشی به جمله و تاکید روی انجام فعل دارد. این دو فعل به صورت «ندی» به اسم می چسبند و بر معنی «بودن» و «وجود داشتن» اشاره می کند که در مفهوم این دو فعل نهفته اند. موسم بهارِندی/museme beharendi/فصل بهار است. 5) گاهی برای تاکید بیشتر از تکیه کلام «کُر» استفاده می شود: کُر پُسِشِندی/kor posesendi/ کُر (ای بابا) پسرش است. 6) فعل «هست» در این گویش بیشتر به صورت «هِه/ he» گفته می شود و گاهی برای تاکید بیشتر به صورت «هِسّی/hessi» به معنی «وجود دارد» بیان می شود. 7) این افعال به صورت «نی/ni" مخفف «نیست"»به معنی"«وجود ندارد"» منفی می شوند. در کتاب فرهنگ واژگان لری و کردی آمده: «پهلوی آن ne (ای کشیده) به معنی (نه، نی)، ایران باستان nait, اوستایی noit» است (علیرضایی، 1377: 207). اگرچه این افعال در اشعار شاعران چون رودکی و مولوی هم دیده می شوند: ورچه ادب دارد و دانش پدر حاصل میراث به فرزند نی (رودکی) زنده نی تا همدم عیسی بود مرده نی تا دمگه عیسی شود (مولوی) منابع: - آصفی، تقی (بی تا)، محشفی تولِهی. - سیِد، محمد (1386)، گپ سید، انتشارات ابوالفضل العباس، آبادان. - علیرضایی، کرم (1377)، فرهنگ واژگان لری و کردی، چاپ اول، شیداسپ. - نشاتی، فرخنده (1396)، تبارشناسی واژگان در گویش بهبهانی، جلد دوم، نسیم حیات، قم.شبکۀ ریشه شناسی، دانشگاهی برای ریشه یابی زبان ها و گویش های ایرانی.