یکی از ویژگی ها و مختصات هر زبان و گویش زنده و فعال و پویا "ایجاز" است. ایجاز، یعنی خلاصه کردن یک اصطلاح یا حتی یک جملهٔ طولانی به صورت یک واژه و گاهی یک ترکیب فشرده.

ایجاز، از آن جهت از خصوصیات مفید زبانی به شمار می آید که در نهایت به نفع متکلمین آن زبان و یا گویشوران آن گویش می انجامد، زیرا در وقت و زمان آن ها صرفه جویی می کند و از نظر زمانی آن ها را یاری می دهد که جمله را زودتر و در مدت کمتری ادا کند و به این دلیل، پیام رسانی به مخاطب سریع تر صورت می گیرد. نمونه های ایجاز در گویش بهبهانی بسیارند از جمله: کُتُوگُرُختِه، پاریُو، آبستنها، اوُفِی، پاسا و... در اینجا برای نمونه به واژهٔ «حال» و ترکیبات آن در گویش بهبهانی پرداخته می شود: «حال و بال» در گویش بهبهانی برای احوالپرسی از این ترکیب به صورت جملهٔ پرسشی «حالِ بالِیَه؟» استفاده می شود. حالِ بالیَه؟ می تواند مفید چند معنی باشد از جمله: - حال و احوالت چطور است؟ - وضعت رو به راه است؟ - اوضاع و احوال زندگیت چگونه است؟ - آیا از زندگی راضی هستی؟ - آیا اوضاع و روزگار بر وفق مراد است؟ و در یک کلام: «خوب هستی؟» حال به حال: این ترکیب بیشتر برای بیان تغییر مزاج و دگرگونی حال فرد در اثر تغییر دما یا فشار محیط اطراف است. گاهی هم برای بیان بروز بیماری گفته می شود. آن جایی که کسی می گوید: «دلم حال به حال وُبی» با این جمله می توان برداشت های متعددی داشت: بروز حالت غش و ضعف ناگهانی. دگرگونی حال فرد در اثر تاثیر آب و هوا و محیط اطراف و یا گرمای ناشی از تغییر دما یا فشار و ازدحام اطراف. تاثیر ناشی از دیدن صحنه های دلخراش یا ناراحت کننده. که البته مخاطب با توجه به اقتضای زمان، مکان و... معنی و پیام جمله را دریافت می کند. حولی به حولی: افراد بوقلمون صفت را گویند که در دوستی مرام ثابتی ندارند و دائم مانند بوقلمون رنگ عوض می کنند. یعنی این ترکیب بیشتر برای بیان خصوصیات اخلاقی افراد به کار می رود. یَ حال: نقطهٔ مقابل ترکیب «حولی به حولی»، ترکیب «یَ حال» است. این مورد هم می تواند با توجه به مخاطب و گوینده چند معنی داشته باشد: یعنی کسی که در حالت خوشی و ناخوشی، فقر و غنا و... اخلاقش تغییر نکند و ناخوشی های روزگار و ناکامی ها، او را پَست یا بدخلق نکند و سرخوشی و نعمت روزگار او را سرمست و مغرور. یا کسی که در صورت بروز مشکل برای دوستی، رفاقت خود را برهم نزند و کمافی السابق، بر عهد دیرین خود با او ماندگار باشد و او را رها نکند. به قول معروف «تا پول داری رفیقتم، قربون بند کیفتم» نباشد. حالِتی: کسی که در اثر بیماری روانی یا ضعف اعصاب، گاهی حالت غیر طبیعی پیدا کند و با اندک ناملایمتی، توان کنترل خشم یا ناراحتی خود را نداشته باشد. حال و روز: حال و احوال جسمی و روحی فرد. اوضاع روزانهٔ زندگی و معیشت. حالِ خَش: سالم و سرحال بودن یا اوضاع زندگی رو به راه بودن و دغدغه و نگرانی نداشتن؛ اگرچه در گویش بهبهانی بیش تر برای بیان سلامت جسمی به کار می رود و جملهٔ دعایی «خدا حالِت خَش بُکا» تاکیدی بر این موضوع است. فرخنده نشاتی
بهبهان هیستوری
با ما در ارتباط باشید