"عُریس کِشُو/ عروس بران"

یکی از زیر مجموعه های ادب عامّه، ادبیات منظوم است. این نوع ادبیات به اشعار و ترانه هایی گفته می شود که شاعران محلّی به گویش بومی و یا شاعران ملّی با زبان و بیانی عامیانه در قالب های چون دوبیتی و... می سرایند. این اشعار اگرچه بیش تر مواقع گوینده و سراینده ی ندارند اما به گونه ای زیبا بیانگر احساسات، عواطف، عقاید مردم و... هستند. یکی از زیرمجموعه ی این نوع اشعار که در مراسم عروسی به ویژه هنگام آوردن عروس"عوریس کِشُو" خوانده می شود اشعاری است در قالب رباعی که به همین سبب به "رِبُهی/رباعی"مشهور است. برای خواندن این نوع اشعار معمولاً حاضران، دو دسته می شوند و به صورت یک درمیان به انتخاب اشعار به پاسخ گویی می پردازند. مضامین این اشعار اغلب شاد، عاشقانه، وصف معشوق، بیان غم فراق، آرزوی وصال و ... است. https://telegram.me/joinchat/AAAAAD-vno6GhigxAh4vbQ اگرچه امروزه این رسم و سنت تا حدودی کم رنگ شده با ذکر رباعیاتی چند، شما دوستان را به خاطرات خوش گذشته مهمان می نماییم. اِی یار سلام، یار بفادار سلام ای خرمن گل میون گل زار سلام عهتَم بَسِّه دِگَر سِلامِت نکنم ای کِ یَ بار دِگِه میون گلزار سلام گاهی به جای مصرع آخر، مصراع های دیگری جایگزین می شوند چون: اِی کِ یَ بار دِگه بر سر هر بار سلام یا: ای ک اَی قبله وُبَه دِگه نمازت نِکُنَم اول کِ رِسی نگا به چشمونِش کن دُیُّم به لبُ سیُّم به دندونِی کن چارم بنشین کِ خال داره یا نه پنجم بنشین جونِت به قُربُونِی کن https://telegram.me/joinchat/AAAAAD-vno6GhigxAh4vbQ ای یار بِیُو پیش ِدلم یُوری کُ ما را مِبِرن تِ گِریه وُ زُوری کُ ما را مِبِرِن شهر شما بِفروشن ای ک اَی پیل دوُری ما را خریدوری کُ ای یار خوشُومِدی صفا آوردی دردِ دل عاشقون دوا آوَردی زیدون خراب کِ هَمِّشِن کیک و پشَه اِی کِ ای حُسن وُ جمال از کجا آوَردی ای یارِک بی بفا خدا پیر شوی پیش نظرا نشونه ی تیر شوی نُرفین بدت نمی کنم می رنجی ای کِ سُولا سُولا مثال کبگیر شوی آساره در آسمون شمردم صدِ بیس ای قصر بُلند نمی دونم خونه ی کیست ای تمبو حریر جومه حریر دختر کیس ای ک شُو دربغلم، روزنُمدونم خونِی کیس آساره در آسمون یکی غلطونه عاشق بِ مِیُونِ کوچه سرگردونِه همه گویند کِ عاشقی آسونه اِی کِ والله بالله ای دردِ بی درمونِه https://telegram.me/joinchat/AAAAAD-vno6GhigxAh4vbQ این ابر ببین کِ می رود پیشاپیش این گُرگِ ببین کِ می رود خذمت میش این ابر سیاه طِمِی بارون دارِه اِی کِ مَلِّی دومّا صُول وُ صِفُوهی داره این قصر بلند وُ کِمتِر پَرووُزی اِی شازدِه پُسر چِتِن کُلَه میندوُزی فردا می رَوم دِم دِکُونِ پدرت اِی که عرضِش مُکُنم دِلَم را بُردِه پُسِرِت اِمرو دِسِه روزِن کِ نِگارَم رَهتِه آروم دل وُ صبر وُ قِرارَم رَهتِه عیبَم نِکُنی اگر بنالم شُو وُ روُ اِی کئ گل رَهتِه وُ نرگس ب کِنارَم مُندِه ..............قسمت #اول.............. 🖍حاجیه فرخنده نشاتی 23:49
بهبهان هیستوری
با ما در ارتباط باشید