"پُفکِ تِکُلِی نِخاس، پِسِّه اَ آسَی میزِه"

گویش بهبهانی، یکی از گویش های اصیلی است که ادبیات عامه ی گسترده و پرباری دارد. این درخت پربار در گویش بهبهانی، آن چنان ریشه دار و عمیق است که ریشه ی برخی از آن ها به تمدن ایران باستان گره می خورد. درخت پربار فرهنگ عامّه، شاخ و برگ بسیاری دارد و یکی از شاخه های تنومند آن "ضرب المثل ها" هستند. در سه جلد کتاب ضرب المثل های شیرین بهبهانی از نگارنده تقریبا چند هزار مثل، کنایه و زبانزد و اصطلاح، ثبت شده اما گذر زمان و پیگیری موضوع، ضرب المثل های تازه ای را آشکار می سازد که برای دانستن معانی آن ها، باید برگ برگ از درخت پربار را کنارزد. یکی از ضرب المثل هایی که حکم عتیقه دارد، ضرب المثل"پفک تکلی نخاس، پسه ا آسی می زه" است. این ضرب المثل و مثل های دیگری از قافله نگارش و ثبت عقب مانده اند. که به یاری خدا در فرصتی مناسب آن ها هم به صورت چاپ در دسترس همگان قرار خواهند گرفت. و اما نکات قابل ذکر در مثل: 1)تکُل: ظرفی بود که از کاه و گل ساخته می شد و برای نگه داری آرد گندم یا جو به کارمی رفت. این ظرف ، چون از کاه و گل ساخته شده بود، طبیعتی خنک داشت و آرد در آن برای مدت طولانی نگه داشته می شد و به اصطلاح "گووَی" نمی زد. معمولاً روی تکل را می پوشاندند تا چیزی وارد آردها نشود و چون بلندی تکل تقریبا کم نبود و روی آن هم پوشانده شده بود در پایین یا وسط آن سوراخی برای بیرون آوردن آرد ایجاد می کردند و با تکه پارچه ای، سوراخ را مسدود می کردند، هرگاه، آرد لازم داشتند کهنه را از سوراخ بیرون می کشیدند و با دست آرد بیرون می آوردند. هنگام بیرون آوردن پارچه از سوراخ تکل صدای پیفشت شنیده می شد که از آن به "پفک تکل" تعبیر شده است. طبیعی است که هر چه میزان آرد یا تعداد تکل ها بیش تر بود پس، دارایی آن خانواده هم بیش تر بود یعنی، وضع مالی خوبی داشتند. 2) آسَی: همان آسیاب کوچک و دستی است که از دو لنگه سنگ تشکیل می شد. برای "آسی کرده"، دسته ی آن را می گرفتند و می چرخاندند اگر حرکت دسته خلاف جهت حرکت بود فرد باید متحمل زحمت بیش تری می شد و باید برای آسیاب کردن کمی در جای خود حرکت می کرد و از جای خود بلند می شد که این حرکت را تعبیر به "پسه زده" می کردند. کاربرد ضرب المثل در جایی مصداق دارد که کسی کار راحت یا زندگی مرفه و آسوده را کنار گذارد یا انتخاب نکند و زندگی سخت تر را برگزیند. به قول معروف به بخت خود لگد می زند. 🖍 فرخنده نشاتی گروه تاریخ و ادبیات بیبهو
بهبهان هیستوری
با ما در ارتباط باشید