شاید تا به حال در مورد خصوصیت اخلاقی کسی شنیده باشید که می گویند: «فلونی سیرفی/ فلانی سیرف است». به راستی آیا تا به حال با خود اندیشیده آیم که در پشت معنی کنایی این واژه چه معنی و مفهومی نهفته است؟ یا این واژه از کجا آمده؟ و... ؟
در ضمن مطالعاتی که داشتم به منابعی برخوردم که در آنها نامی از «سیراف» آمده بود و با توجه به ویژگی های ذکر شده در باره این مکان، متوجه شدم که سیرف، در اصل«سیراف/سیرافی» بوده، یعنی کسی که اهل سیراف بوده است. این واژه بعدها به عنوان صفتی مثبت(قانع، راضی و کسی که مناعت طبع دارد) به صورت متضاد با«ندید بدید» به کارر رفته است. در باره ویژگی های این شهر در منابع مختلف، مطالبی ذکر شده از جمله در کتاب جهان نامه بکران آمده: «میان دریا(عمان و پارس) به سبب آب بسیاری که از خوزستان به آن می ریزد و بریدگی بزرگی که در سیراف وجود دارد، کشتی ها می توانند به سیراف رفته و بازرگانان از آن جا به ولایت فارس روند...» و در مشاهدات استخری که مربوط به سده چهارم هجری است، چنین آمده: «کالاهایی از قبیل ادویه های گوناگون، چوب، سنگ های پربها و عاج به این بندر وارد می شد، سپس این کالاها نه تنها به داخل ایران، بلکه به دیگر کشورهای جهان فرستاده می شد.» و حدودالعالم می گوید: «شهری بزرگ و گرمسیر است و هوایی درست دارد و جای بازرگانان است و بارگاه پارس است». در واقع سیرف یا سیراف شهری قدیمی در بوشهر ودر ساحل خلیج فارس بوده، چون همه امکانات در این شهر بوده و از نظر اقتصادی و تجاری رونق داشته، پس بیشتر اهالی آنجا وضع مالی خوبی داشته اند و از طرف دیگر نزدیکی به بندر، عاملی بوده که مردم آنجا با کالاهای جدید سر و کار داشته باشند. شاید هم یکی از علل ثروتمندی این شهر«ضرب سکه» بوده است و ... . با توجه به ویژگی های برشمرده برای این مکان، از خصوصیات بارز سیراف، تجمع ثروت و بودن مردمانی ثروتمند به دلیل موقعیت استراتژیکی منطقه بوده است، پس این صفات در گویش بهبهانی وجه تشابه برای کسی قرار می گیرد که از نوعی غنای درونی برخوردار است، چشم و دل سیر است. عزت نفس دارد و در مقابل ثروت دیگران خود را نمی بازد. قانع است و به داشته خود راضی. در یک کلام منظور سیربودن فردی و مستغنی بودن او از هرچیزی که در دست همنوع است. در باره وجه تسمیه سیراف، کالاهای صادراتی سیراف، لباس اهالی آنجا، سقوط سیراف و ... در کتاب تبارشناسی واژگان در گویش بهبهانی، جلد سوم، صص178- 189 از نگارنده توضیحاتی آمده است. :pencil2:فرخنده نشاتی فروردین 1403 گروه تاریخ و فرهنگ بهبهان